تجربیات سال گذشته من
بعد از چهل و نهسالگی
دارم کمکم به درکی که باید برسم میرسم درکی که شاید باید آخرین سال سیونه سالگیام بهش میرسیدم ودهه چهارم زندگیام رو باهاش شروع میکردم. چهار دهه از زندگی من گذشت. لحظات سختی و کرختی داشتم. الان دارم مسیر جدیدی رو طی می کنم.
توی این دهسال با مقاله نویسی صابونسازی، شمعسازی، سنگمصنوعی وکلا مبحث کسب درآمد آشنا شدم. درموردش کتاب خوندم تجربههای کوچیکی هم داشتم هرچند که موفق نبودم. با مفهوم توسعه فردی آشنا شدم و انضباط شخصی. سعی کردم و باز هم موفق نبودم.
با نویسندگی و نویسنده کارآفرین آشنا شدم با شخصی به نام شاهین کلانتری آشنا شدم با یادداشتهای روزانه و نوشتار صبحگاهی آشنا شدم. در مورد سحر خیزی خیلی شنیدم .با موضوع مهدویت آشنا شدم و مسیرم تقریبا با مهدویون گره خورد.
تبدیل به یک شخصیت عصبی اعصاب خراب کن شدم. افکارم متضاد خانوادم شد گریه کردم گریه کردم دعوا کردم پرخاش کردم عاصی شدم فریاد زدم . حرف خوردم توهین شنیدم رها کردم و به خودم چسبیدم. از مطالعه جا موندم. به خوندن چند پست در اینستاگرام وایتا وتلگرام بسنده کردم. از تدریس ومدرس شدن جاموندم. لحظات خوش زندگیم رو از دست دادم. تا الان به درکی رسیدم که هرچند مات ومبهوت و سردرگمه اما باز دارم یکچیزهایی رو متوجه میشم همیشه از اینکه گذشته بدی داشتم دلخور بودم اما الان دارم میفهمم که چرا اون رفتارها برام لازم بودن. اون اشکّها ولبخندها و پرخاشها و فرار کردن ها و اونهمه پول هدر دادن ها و نمیدونم دارم از خودم چی میسازم اما فکر کنم چیز خوبی ازآب دربیاد.
الان باید برای ده سال آیندهام برنامه ریزی کنم شاید این دهه رو نتونم به پایان برسونم اما خوشحالم از اینکه فهمیدم برای هر سال سهتا برنامه مفیده هرچه قدرشو که بتونم انجام بدم. تا بهار چهارصد و چهار و وقت دارم. لااقل رانندگی رو یاد بگیرم. خوشحالم فرصتی رو الان برای خودم خلق کردم که بنویسم در حالیکه میتونستم توی رختخوابم باشم . رختخواب که انگار یه موجود نامرئی را در خودش داره ومرتب من در خودش میپیچونه .
اسم خواب که میاد دوست دارم توی رختخوایم باشم . سحر عجیبیه. خوب این ها صرفا دردودل بود اما میخواهم مقاله نویس باشم. البته شاید، نمیدانم اما این را خوب یاد گرفتم داشتن یک برنامه کلی برای یک سال، به سال و ماه جدیدت جهت میدهد. گفتم مهدوی شدم.
فردا پنجشنبه صبح شهادت اما حسن عسکری است و عصر دوره امامت امام زمان شروع میشود. پس باید خودم را آماده کنم شاید ظهورش همین نزدیکیها باشد. یک عهدنامههم هست سعی کن اینهم از اولویتهیت باشد.
از سایت رائفی پور برداشتم.