زمین خوردن گاهی ساده نیست
پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری ,آن است که بعد از هر زمین خوردن برخیزی
«گاندی»
زمین خوردن گاهی ساده نیست ,شکست هایمان گاه انقدر شکننده است که دیگر جرائت سرپا شدن را به ما نمی دهد چراکه نتیجه مهمی که ما از یک شکست در زندگی ترس است در واقع ترس همه وجود مارا به تصرف خود درمی آوردومتاسفانه نتیجه ترس هم ناامیدی است .
انسانهای موفق با ترسهای خود زندگی نمی کنند با آنها بازی می کنند قرارنیست آنها به ما بگویند که چه کار کنیم یا نکنیم ما گرداننده این زندگی هستیم ما در مسیر زندگی خواه ناخواه شکست را تجربه می کنیم چراکه شکست پایان کارنیست یک شروع وآغاز دوباره است واما انچه که مهم است این است که چگونه برخواهیم خواست چقدر از شکست قبلی درس گرفته ایم ؟
چقدر تجربه کسب کرده ایم؟
آیا این تجربه برای یک قدم کوچک کافی است.موفقیت درست مثل یک جاده ویا خیابان است که مسیر ماست راهی که انتخاب کرده ایم ,ما با هر قدم در این خیابان یا جاده یک اتفاق یا حادثه جالب یا نا خوشایند را تجربه می کنیم که می توانند حکم علایم راهنمایی ورانندگی را برای ما داشته باشند .
من شخصا هر وقت که شکست می خوردم فکر می کردم خوب دیگر تمام شد این کار دیگر بدرد نمی خورد الان باید یک فکر دیگری کرد باید رفت سراغ یک کار بهتر که دردسر آن هم کمتر باشد دلم موی خواست زود موفق بشوم اما گاندی توصیه خیلی جالبی برای من دارد والبته برای همه ماوآن این است که پیروزی آن نیست که اصلا زمین نخوری آن است که بعد از هر زمین خوردن برخیزی
امروز داشتم کتاب عادت های اتی جیمز کلیر را می خواندم من قبلا در کتاب دیگرم در مورد عادت نوشتم اما در ساختن عادت هم ما شکست می خوریم واین جاست که گاندی می اید واز دور به ما می گوئید بلند شو پیروزاین نیست که تو زمین نخوری
مسئله مهم دیگر کمال گرایی است
اینکه فکر کنیم همه چیز می بایست به صورت ایده آل آن اتفاق بیفتدتا ما احساس رضایت وخوشحالی کنیم مطمئنا این طرز تفکر اصلا جالب نیست
نتیجه کمال گرایی موفقیت نیست .برای پیروز شدن می بایست حوصله به خرج داد درست مثل یک ماهیگیر
ماهیگیر طعمه اش را به نوک قلاب می زند قلاب را به آب می اندازد وهمه جا را ارام می کند وبا آرامش صبر می کند تا شکار به سمت طعمه بیایید.
گاهی بلند شدن ما سخت است در زندگی گاه اتفاقاتی می افتد که سخت جانکاه است ودردآور ,مثل ازدست دادن عزیزان یا عزیزترین فرد زندگی گاهی حتی فکر کردن به آن دردناک وغیر قابل تحمل است اما زندگی جریان دارد وباز گاندی گوشه ای دور ایستاده و غمگینانه می گوید بلند شو بلند شو ودوباره زندگی را از سر بگیر
ما انسانها قدرت داریم که فراموش کنیم قدرت دارم تا دوباره زندگی کنیم قدرت داریم تا اشتباهات خودرا حلاجی کنیم وباز زندگی کنیم وقدرت داریم به خاطر بیاوریم
انسانها دارای مکانیزم های بسیارقدرتمندی هستند تا بتواننددوباره شروع کنند ودوباره تکرارکنند.
زندگی هر از صبح با طلوع افتاب از سر گرفته می شود وبا تاریکی به خواب فرومی رود مرور زندگی کارهایی که انجام داده ایم مرور شکست ها مرور پیروزی ها وکسب موفقیت ها شناخت توانمندی ها وضعف ها ودر نهایت از خود می پرسیم : «من کی هستم؟»
جواب ما نشانه قدرت موفقیت ها وشکست های ماست
آیانویسنده ام؟…چه جور نویسنده ای؟
کار آفرین هستم؟…..کسب وکارم در چه حال وهوایی است؟
مرور وخود وتکرارکارهای همیشگی
ممکن است مارا از موفقیت های بیشتر باز بدارد .
زندگی عرصه شناخت است دیدن, شنیدن ,خواندن ,درک کردن وفهمیدن
زندگی بدن شکست نه وجود دارد ونه معنایی دارد
شکست ها درد ناک هستند وحتی کشنده اما در خود گوهر گرانبهای اموختنی دارند
یادگیری زیباست
چون نمود زنده بون است
همانطور که شاعر گرانقدر ما سروده:زگهواره تا گور دانش بجوی
یادگیری باعث تقویت قوای ذهنی است تقویت قدرت های درونی که همه چیز ازدرون ما آغاز می شود وبعد به صورت عینی در می آید پس آنچه که در ذهن اتفاق می افتد مهم است
اما سوال مهم اینکه دنیای ذهنی ما چطور تغذیه می شود؟
ما روزانه درپی چه چیزی هستیم ؟
حوزه یادگیری ما منحصر به چه منابعی است؟
آیا ما منایع دیگری هم امتحان کرده ایم؟
چقدر این یادگیری ها برای ما مهم بوده است؟
آیا منابع دیگری هم که می تواند بهتر باشد وجود دارد؟
طرح سوال از خود نشانه رشد وبلوغ فکری است اینکه ما مرتب چه سوالاتی از خود می پرسیم ؟
سوالات ما باعث پیشرفت ما در زمینه هایی می شود وچقدرمی تواند مارا یاری کند
قبلاز اینکه برای شروع دوباره زندگی خود برخیزیم ذهن ما چه سوالاتی را طراحی می کند می خو.اهد ما را به کدام سو ببرد
دانش به ما کمک می کند توانایی قدرت سوال خود رابالا ببریم همینطور هم تجربه این دو با هم همانند دوبال مارا به پرواز ی عالی واوج گرفتنی قدرتمند رهنمود می کنند تجربه های عالی باعث هموار کردن مسیر پیشرفت ما هستند ودانش روی این مسیر شروع به ساختن می کند .پس ترسی نیست نباید ترسید ما انسانها دارای تجربه های زیستی بسیار قدرتمند وعالی هستیم که اگر روزی شرایط ویا اتفاقی ما را زمین زد توانایی بلند شدن را داشته باشیم
آنچه ضروری است که بگویم این است که ما همه تجربه ها را نداریم وجای خوش اقبالی است که می توانیم از تجربه دیگرانی که مسیر زندگی ما را قبلا پیموده اند استفاده کنیم افراد گاهی خیلی راحت تجربیات خود را دئر اختیار ما قرار می دهند وگاه آنهارا می فروشند هر طور یا روش عرضه آنها مهم نیست مهم وجود آنهاست که می توانیم آنها را بدست بیاوریم پس نباید به خود اجازه داد که همه چیز تمام شده این حرف درست نیست ما انسانها می توانیم دوباره شروع کنیم وباید راه دوباره شروع کردن را بیاموزیم ما طبعا نمی توانیم مثل قبل باشیم یا بدتر می شویم یا بهتر وبرای ادمه ناگزیر هستیم بهتر باشیم وباز بهتر وباز بهتر از گذشته ما ناچار هستیم موفق باشیم تا ادامه بدهیم شکست صرفا یک احساس است وپیروزی هم همینطور ما عادت داریم دنبال لذت باشیم پس حس موفقیت وپیروزی را انتخاب می کنیم وبهای آن را هم به زیبایی می پردازیم