مروری بر تاریخ داستان‌نویسی در ایران از آغاز تا زمان معاصر

مروری برتاریخ‌داستان نویسی ایران

کسی به طور دقیق تاریخ داستان‌‌نویسی درایران را نمی‌داند اما ادبیات کلاسیک ایران پیام

و اندیشه خود را در قالب حکایت و یا شعر منثور بیان کرده است، هرچند که این روند

ادامه دار نبوده. اما آنچه  که ما به عنوان داستان‌نویسی مدرن می‌شناسیم از دهه سی با

راه یافتن ترجمه آثار نویسندگان خارج از ایران  آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد. این  نوشتار

مرورکوتاهی بر تاریخ‌داستان‌نویسی در ایران است.

آثار منثور وحکایت‌ها شروع مسیر داستان نویسی در ایران

وقتی سخن از داستان در ادبیات کلاسیک ایران می‌شود فکر می‌کنیم آنچه که ما امروزه

داستان می‌نامیم در تاریخ ادبیات قدیمی ما وجود ندارد اما با کمی دقت به راحتی می‌توانیم

آثاری را پیدا کنیم که با آنچه امروزه داستان نام می‌نهیم پهلو می‌زنند. بهترین نمونه را

می‌توانم تاریخ بیهقی بدانم که مجموعه‌ای از حکایت‌هاست. داستان حسنک وزیرکه خاطره

آن مربوط می‌شود به سال‌هایی که در دبیرستان این داستان را در کتاب فارسی میخواندم

وچنان برایم لذت‌بخش بود و جملاتی که چنان تاثیر جادویی داشتند که شگفت زده‌ام

می‌کردند.

قرن چهارم هجری شمسی شاهد درخشش تاریخ بیهقی با نثری داستانی هستیم. نثر،

خلاقانه است. هر چند که دستور زبان را هم به خوبی بکاربرده‌شده اما نکته مهم این ‌است

کلمات کوتاه شیوا و رسا هستند. همین نشان از آگاهی نویسنده از قدرت کلمات در شیوه

بکارگیری آن‌ها دارد.

آثار منثور ایران با «سیاستنامه یا سیر الملوک » خواجه نظام‌الملک ودر ادامه با کتاب

«قابوسنامه» عنصرالمعالی شکل و شمایی دیگربه خود می‌گیرد.

آثار نثرگونه هم‌پای نظم فارسی به راه خود ادامه داد. آثار منثور ایران طی فراز وفرودهایی در

قرن هفتم به سعدی‌شیرازی میرسد.

می‌توان گفت حکایت‌های سعدی‌شیرازی سوای مولفه شخصیت‌پردازی شباهت زیادی به

داستان‌های کوتاه امروزی و یا داستانک‌ها دارد. زبان گلستان تا حد زیادی به زبان فارسی

امروزی شبیه شده و راه درازی دارد تا به زبان گویشی ما درزمان معاصر ما برسد.

نثر فارسی در داستان‌نویسی ایرانی تاثیر قدرتمندی داشته; ادبیات منثور روند تغییر نثر

فارسی را به خوبی به ما نشان می‌دهند. پرداخت‌های داستان‌گونه حکایت‌ها و

وقایع تاریخی در قالب نثر و رشد حکایت‌گونه رخدادهای تاریخی واجتماعی نشان‌دهنده

شروع مسیری نثر‌گونه در تاریخ نویسندگی ایران است هرچند که این روند سیری ادامه‌دار

نداشته، امادر هرعصری حکایت‌ها عنصر زبان نوشتاری بوده‌اند تا پیام نویسند‌گان خودرا به

آیند‌گان برسانند.

 

حکومت زمان و تفکر سیاسی  قجر‌ها  برادبیات نوشتاری ایران

 

دو عنصر زمان و نوع حکومتها بر زبان نوشتاری فارسی تاثیرگذار بوده‌اند. نوع روابطی که

حکومت‌ها با دول مختلف در سطح جهان داشتند درآثار ترجمه شده و نمود آن بر آثار

نویسندگان و نوشته‌هایشان را به وضوح می‌توان دید.

تاریخ داستان‌نویسی ایران را می‌شود با رمان «سیاحتنامه‌ابراهیم‌بیک» اثر زین‌ا‌لعابدین

مراغه‌ای در زمان مشروطه کمی بارزتر مشاهده کرد. شرایط سیاسی در زمانی که

مشروطه‌خواهان و تاثیر افکار آنان که سایه خود را برجامعه آن روز انداخته بود، باعث ظهور

رمان‌هایی با درونمایه‌های سیاسی – اجتماعی در این دوران شد.

شروع داستان‌نویسی به سبک غربی در ایران

نویسندگان اروپایی در قرن شانزدهم به بعد با آثار وتمدن ایران چه قبل وچه بعد از ورود

اسلام آشنایی پیدا کردند و این رخداد دو قرن بعد در آمریکا رخ داد مثلا تاثیری که آلن‌پو از

کتاب مقدس مسلمانان «قران‌کریم»در بعضی از آثارش گرفت و یا در اروپا آشنایی گوته با

شعر حافظ نمونه‌های برجسته‌ای از این تاثیرپذیری هستند.

در ایران نیز زمانی که پای سفرای ایرانی به اروپا باز شد این اتفاق رخ داد.

دنیای غرب در دانش داستان نویس رشد روزافزونی داشت بخصوص در قرن‌های هجده،

نوزده و بیست میلادی که شاهد تولد سبک‌های ادبی(

رمانتیسم،رئالیسم، سوٰرٰئالیسم ،سمبولیسم و… ) خلق رمانها وداستانهای کوتاه هر چند

که این مورد نیازمند زمان بود تا داستان راه خود را در ایران باز کند.

این فرصت نیززمانی برای آشنایی با آثار مدرن اروپایی  فراهم شد که چهره دادوستد

فرهنگی ترقی‌خواهان با سفرهایی که به اروپا داشتند نمایان‌تر شد.


علاقمندان و مترجمین شروع به ترجمه داستان‌ها و رمان‌های اروپایی و آمریکایی کردند.

به مرور باب نوشتن به سبک و سیاق نویسندگان غربی در ایران رواج پیدا کرد این شروع را از

زمان قاجاریه می‌توان پررنگ‌تر دید; بخصوص بعد از جنگ جهانی‌دوم که ترجمه آثار

نویسند‌گان آمریکایی در زبان نوشتاری نویسندگان ایرانی تاثیر جادویی داشت وباعث خلق

داستان‌های ارزشمند و شگفت‌آوری شد.

داستان‌های ارزشمند وشگفت‌آوری شد. این روند تا بعد از انقلاب ایران ادامه پیدا کرد آنچه

که در این دوره بسیار مورد استقبال قرارگرفت داستان کوتاه بود که شروعش با«یکی بود

یکی نبود» جمالزاده آغاز شده‌بود بعدها نویسندگان قدرتمند‌تری در ایران پا به عرصه ادبیات

ایران گذاشتند و آثار ماند‌گار‌تری را خلق کردند.

آشنایی با نویسندگان تاریخ داستان‌نویسی ایران

در ایران قبل از اسلام داستان‌پردازی وروایت شفاهی داستانها به دو صورت خنیاگری و

نقالی روایت می‌شد. مری‌بیوس  زمان رواج خنیاگری در زمان هخامنشیان وحتی قبل‌تر از آن

یعنی در زمان اشکانیان اشاره میکند. هنر آوازه‌خوانی که صرفا شعر و طرب نبوده و حوزه

بسیار وسیع‌تری داشته وشامل: شعر، داستانسرایی، رقص، موسیقی و آواز بوده‌است.

باربد بی‌شک نامدارترین خنیاگر دوره فرمانروایی ساسانیان در زمان پادشاهی خسروپرویز

می‌باشد و می‌توان در دوره‌ی فرمانروایی این پادشاه به خنیاگران دیگری اشاره کرد مثل:

نکیسا، بامشاد، سرکش، رامتین.

همچنین در تاریخ نقل شده که کوروش کبیر در سال‌های آخر عمرش خنیاگران شب‌ها

برایش شعرمی‌خواندند و یا داستان‌پردازی می‌کردند.

اما نقالی‌ها «داستان های بلند عامیانه‌ای هستند که در طی سنت نقالی وداستان‌گزاری

ازشکل شفاهی با حفظ برخی از ویژگی‌ها زبان مردم به شکل مکتوب درآمدند».]۱[

با این تعریف نقالی شکل نظام‌یافته‌تری نسبت به خنیاگری داشتند و میتوان گفت:«نقالی

بازماندهی سنت داستانگزاری قدیمی در ایران است. سنتی که میتوان آن را به چند صد

سال پیش از اسلام رساند اشاراتی که در فرهنگ ایرانی به گوسانهای پارتی وخنیاگران

میشود نشان از این قدمت دارد».]۲[ اما در مقالهای که به آن اشاره شد نقل قولی از ویلیام

کتزیاس وجود داردبه این مضمون که :«این پیشه (نقالی) به پیش از سلسه حومت مادها

میرسد». پس از ورود اسلام این حرفه با نامهایی چون: قصه‌گو، راوی، ویا مولف‌اخبار به

مسیر خود در جریان ادبیات در شکل روایی آن ادامه دادند.

اما ادامه مسیر ادبیات نگارشی به صورت نثر در زمان قاجار شروع به دگرگونی کرد. این

دگرگونی که حاصل ترجمه رمان‌هایی است که از زبان‌های فرانسه و انگلیسی و آمریکایی

و کمی هم از آثار آلمانی ویا ترکی عربی در آن به چشم می‌خورد به وقوع پیوست درست

در همین زمان بود که ناظم‌العلوم کتاب «تلماک»را نگارش کرد.

در این دوره دورنمایه رمانها موضوعات متفاوتی داشتند که عموما به دو گروه( ۱- آموزشی

وتاریخی ۲- اجتماعی) تقسیم می‌شدند.

۱- رمان‌های آموزشی وتاریخی

رمانهای آموزشی وتاریخی این دوره رابطه نسبتا مستقیمی با موسسه

دارالفنون داشتند. از برجسته‌ترین نویسندگان این نوع رمانها می‌توان به طالبوف و خسروی

اشاره کرد.

خسروی رمان «شمس و طغرا » را در سال ۱۳۲۷ شروع کرد و توانست جلد دوم آن را در

سال ۱۳۲۸ به اتمام برساند. تاریخ روایت شده در این رمان دوره فرمانروایی مغول‌ها بر ایران

است.

از دیگر نویسندگان این دوره می توان به میرزا حسن‌خان بدیع اشاره کرد وی رمان «داستان

باستان » را نوشته که سر گذشت زندگی کوروش است.

ازدیگر نویسندگان تاریخی نویس این عصر که صاحب آثاربسیاری هست آقای صنعتی زاده  با

رمان «دام‌گستران یا انتقام‌خواهان مزدک » و در داستان دیگرش نیز زندگی مانی نقاش را به

تصویر کشیده‌است.

۲-رمانهای اجتماعی

رمانهای اجتماعی که در این دوره نوشته شده‌اند می‌توان به کتاب«تهران‌مخوف»

اثرمشفق‌کاشانی و یا «روزگار سیاه» اثر عباس خلیلی ویا رمان «شهر‌ناز»اثر

میرزا‌یحیی‌دولت‌آبادی اشاره کرد

رمان نویسی در دوره قجری زیاد رواج پیدا نکرد علیرغم نویسندگان خوبی که در این دوره

قلمفرسایی کرده‌بودند و خیلی زود این روند از رونق افتاد. آنچه که باعث رشد

داستان‌نویسی بعد از این دوره شد، پدیده‌ای به نام  داستان کوتاه بود، داستان‌کوتاهی که

قبل‌تر از اروپا و آمریکا وارد شده‌بود و الان داشت نمود خود را دراینجا یعنی ایران آزمایش

می‌کرد.

«یکی بود یکی نبود » جمالزاده را میتوان نقطه‌ی آغازین داستان کوتاه به‌ویژه با نخستین

حکایتش به نام «فارسی شکر است» دانست. خاورشناس روسی به نام چایکین شش

سال بعد از انتشار این کتاب نوشت:« تنها با یکی بودیکی نبوداست که مکتب رئالیستی در

ایران آغاز یافت و همین سبک ومکتب است که در واقع شالودهی جدید ادبیات در ایران

گردید».

دهه‌ی سی و آغاز فصل جدیدی در داستان‌نویسی ایرانی

نویسندگان صاحب سبک دهه سی بعد از جمالزاده میتوان به صادق هدایت که شاهکاری

همچون «بوف‌کور» را در کارنامه خود دارد اشاره کرد. سبک نوشتاری بوف‌کور سبک

سوررئالیستی بود که اثر ماندگاری شد برای ادبیات نو پای داستان نویسی که تازه کارش را

شروع کرده‌بود.

از دیگر نویسندگان برجسته  این دهه بزرگ علوی  است با اثر ماندگارش رمان«چشمهایش»

که می‌توان آن را در ژانر معمایی و عاشقانه که درونمایه‌هایی هم از سیاست را از خود دارد

در آن مشاهده نمود.

دهه‌ی چهل نیز نویسندگان برجسته‌ای با آثار شگفت‌انگیز و قدرتمند را پیش رو داریم به‌طور

مثال: رمان «شوهر آهو خانم» اثر علی‌محمدافغانی و یا رمان« تنگسیر» صادق چوبک,

«نفرین‌زمین» اثر جلال آل احمد و یا «عزاداران بَیَل» نوشته غلامحسین ساعدی.

نویسندگان دیگری همچون ابراهیم گلستان با رمان «مَد ومَه»

,«شاهزاده‌احتجاب» اثر هوشنگ گلشیری ,«زائری زیر باران» اثر احمدمحمود و

«سووشون» بانو سیمین دانشور.

این نویسندگان با خلق اثار ماندگار همانند ستارگانی در آسمان ادبیات معاصر ایران

می‌درخشند. دهه سی و چهل اوج داستان سرایی و خلق آثار بی نظیر در ادبیات فارسی

بود.

اما در ادامه نیز میتوانم به محمود دولت‌آبادی با رمان فاخر « کلیدر» و یا عباس معروفی با رما

رمان «سمفونی مردگان » و محمود   کیانوش   ودر نگاهی معاصرتربه ادبیات بعد از انقلاب

می‌توانیم به مصطفی‌مستور، رضاامیرخوانی، فریباوفی ، زویا پیرزاد، گلی ترقی و…. اشاره

کنیم.

تاثیر مکتب‌های ادبی برداستان‌نویسی ایران:

مکتب غالب در دوره  تاریخ داستان نویسی معاصر ادبیات ایران را به جرئت می توان

رئالیسم عنوان کرد; رئالیسمی که به گونه‌های متفاوتی بخش بخش شده بود.

رئالیسم:

رئالیسم درحقیقت واکنشی بود که قرن نوزدهم به رومانتیسم قرن هجدهمی داده شده

بود; رومانتیسمی که علیه انقلاب صنعتی وآموزه‌های کلیسایی بوجود آمده بود.

ایران درجنگ‌های جهانی اول ودوم شاهد نفوذ نمایان‌تری از ادبیات غرب را به چشم می‌دید

بخصوص مکتب رئالیسم که توانسته‌ بود به خوبی جای پای خود را در نوشته‌های اکثر

نویسندگان سال های سی و چهل شمسی و حتی بعد از آن باز کند.

رئالیسم جادویی:

رئالیسم جادویی که از آمریکای لاتین سر برآورده بود در ایران دوره‌ی چهل خود را درآثار

غلامحسین ساعدی نمایان ساخت.

در رئالیسم جادویی ما شاهد دگرگونی ساختارگرایی واقعیت‌ها هستیم می‌توان گفت ترکیب

افسانه با جادو از مشخصه‌های این گرایش از رئالیسم است.

رئالیسم سوسیالیستی:

رئالیستی که ریشه مکتبی آن از روسیه سر برآورد و ایران از این اندیشه درامان نماند. این

مکتب ادبی برگرفته از جریان انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در روسیه است ; نمونه این مکتب در ادبیات

ایران بیشتر در آثار احمد محمود قابل مشاهده‌است.

رئالیسم انتقادی:

در این رویکرد ادبی هستی‌شناسی شفاف مورد توجه قرارمیگیرد این رویکرد را روی باسکار

ارائه نموده وی دو فلسفه علم عمومی وعلوم اجتماعی را ترکیب کرده در حقیقت ترکیب

واقع‌گرایی استعلایی و طبیعت‌گرایی انتقادی. در ایران نیز نویسندگانی همچون جمالزاده،

میرزا‌فتحعلی‌آخوند‌زاده ،جلال‌آل‌احمد،  بزرگ علوی بنا به اقتضای زمان و دانش خود از این

رویکرد بهره جستند.

فرجام سخن:

ادبیات ایران طی حوادث سیاسی و اجتماعی  مسیر پر فراز و فرود بی‌شماری را طی

کرده‌است. زمانی که هنرمند نستوه در کوره حوادثی که حکمرانان برمردم روا داشتند

از ورود اعراب گرفته تا یورش بی‌رحمانه مغولان و بیان ستم‌ها و بیرحمی‌ها همه مدیون

قلم‌فرسایی نویسندگانی است که باظرافت و دقت دست به خلق آثار بی‌بدیل زده‌اند.

همانطور که در مقاله گفته شد بیهقی با نثری شیوا و روان  زبان به حکایت اتفاقات می‌کند

و یا سعدی شیرازی بیان ادبی را برای پند و نصیحت‌گونه انتخاب می‌کند که بنا به زبان مردم

‌هم‌عصرش است. نثر فارسی در گذر تاریخ داستان‌نویسی ایران به شکل امروزی‌اش نزدیک

می‌شود تا با زبان شفاهی و قابل فهم زمانه‌اش هم سو شود.

داستان فارسی دورنمایه‌های  خود را از دل تاریخ و خرده فرهنگ‌هایش گلچین می‌کند تا

یادگارهای عصرش را برای مردم زمانه و آیندگانش بازگو کند در گذر تاریخ داستان نویسی

ایران شاهد داستان‌های بی‌بدیل هستیم که متاسفانه  در سطح جهان بنا به دلایل

سیاسی شاید نتواسته خود را آن چنان که لایق است به جهانیان بشناساند.

آنچه که این مقاله می‌خواست بازگو کند گذر زمان بر داستان‌نویسی ایران ودرونمایه‌های

ونثرهای تاثیرگذار آن بود. تاثیری که ادبیات غربی برنوع داستان نویسی ایران در دوران قجری

که بعداز آن جنگهای اول و دوم با خود در کشور ما به همراه داشتند.

منابع:

۱- سایت پاییزعریان

۲-نشریه نثر پژوهی دانشکده ادبیات وعلوم انسانی دانشکده شهید باهنر کرمان

۳-( کتاب از صبا تا نیما)

۴- مقاله جلوه‌هایی از مکاتب رئالیسم وسمبولیسم در آثار نجیب محفوظ و احمد محمود نوشته  مهدی ممتحن

۵-( مقاله مروری برسابق ادبیات رئالیستی در ایران)خبرگزاری تسنیم

۶-مقاله بهترین کتابهای داستانی ایرانی ؛ دهه‌ی ۳۰و۴۰ شمسی، بانی‌مگ

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.